به بهانه روزملی سینما،روزی برای کدام سینما؟

امیر پوریا

amirpouria@gmail.com

 
منبع:روزنامه اعتماد 


دیروز، بیست و یکم شهریورماه، در تمامی تقویم های فارسی زبان که به شکل منحصر به فردی در جهان، درست ترین و دقیق ترین سالنامه ممکن یعنی تقویم خورشیدی را نشان می دهند، به عنوان «روز سینما» مزین شده است. تا جایی که پی این ماجرا را گرفته ام، کمتر کشوری در دنیا چنین توجهی به سینما کرده است که روزی را به این نام در تقویم رسمی اش بگنجاند. در اصل هم این روز نه به دلیل اهمیت ویژه و بسیاری که مثلاً دولت یا وزارت ارشاد یا مردم برای سینما قائل اند، بلکه بابت پیگیری صنوف مختلف عضو خانه سینما برای تصویب این روز توسط مجلس، چنین نامگذاری شده است. و علت این پیگیری هم نه بهایی که اهالی مختلف جامعه اصناف سینمایی ایران برای کلیت سینما و لذات و ارزش های آن قائل اند، بلکه صرفاً و مشخصاً این بوده که روزی در فصل تابستان - دور و جدا از روزهای برگزاری جشنواره سرد و زمستانی فیلم فجر- برای برپایی جشن بزرگ خانه سینما روشن شود و مناسبت تقویمی هم داشته باشد. اینکه امسال، به شکلی بامعنا این «جشن» در کوچک ترین ابعاد و بدون جنبه رقابتی برگزار شد (یا می شود؟ همین که با حساسیت همیشگی قبل، پیگیر خبرش نبوده ام و نبوده ایم، نشان می دهد که انتخاب دوستان برای تخفیف و تقلیل مراسم امسال درست بوده) به شرایط این دوران که همه می دانیم و می کشیم، برمی گردد. وگرنه در تمام طول این سال ها روز سینما ضرورتی تعیین کننده برای برپایی این مراسم بوده و در واقع اصلی ترین کاربرد مناسبت تقویمی خود را اغلب داشته و یافته است.

اما پرسش این است که آیا سینما به این معنا و کارکرد صنعتی و ایرانی و دور همی که تعریف شده و می شود، محدود است؟آیا جدی ترین علاقه مندان سینما که چراغ چرخه مطالعات و نگارش و ساخت و تولید و توزیع و نمایش فیلم در هر کشور را روشن نگه می دارند و بیش از همه لذات ناب و اصیل سینما و فیلمسازی و فیلم بینی را می فهمند، به این دایره بسته و کوچک محلی و منطقه یی که اینجا و امروز نامش را سینمای ملی ایران گذاشته اند و مصداق های بسیار متناقض و مبهمی هم دارد، دل شان خوش است یا واقعاً باید باشد؟ آیا همه سینما همین محصولات گاه توصیه یی و باب طبع نگاه رسمی یا نقاط مقابل کاملاً واکنشی و در هر دو حالت، متحرک در سطح است که دور و برمان می بینیم؟ آیا پروسه معمولاً ناهمسوی «خلاقیت فردی» و «استانداردهای تکنیکی» و «ارزش های تولیدی» و «عمق انسانی و اخلاقی» که بعد از سال ها با «درباره الی...» همزمان و یکجا جلوه یی از خود به رخ کشید و معلوم نیست تا چند سال دیگر همتایی در این سینما نخواهد داشت، می تواند چنان امید و جایگاهی برای سینمای وطنی به ارمغان بیاورد که همه معنا و مصداق روز سینما را به رونق و بقا و ارتقای سینمای ایران مربوط و منحصر بدانیم؟ و آیا اساساً «ارتقا»ی این سینما که با «درباره الی...» و آثار کیارستمی و پناهی، اعتبارات جهانی خود را کسب می کند و «اخراجی ها» و «اخراجی ها2» را نمونه «سینمای خوب» و فروش شان را مایه افتخار داخلی می انگارد، بدون توجه به ماهیت سینما و شناخت ویژگی های زیبایی شناختی آن، شدنی است؟

ادامه مطلب ...

یا علی

  

گفتیم یاعلی و اهل تقوا نشدیم 

                                                  خواندیم بسی کتاب و دانا نشدیم 

 

عمری به فرودگاه دنیا بودیم 

                                                   شد ساعت پرواز و مهیا نشدیم

اییین تقوا

خواندمرادوست شام وسحرگاه 
لبّیک   گویم  با   شرم  جانکاه
 
راه   درازی   در     پیش    دارم
اما  چه   سازم  با  عمر   کوتاه
 
پشتم  خمیده  از   بار   عصیان
یارم  بود  غم   کارم   شده   آه
 
از  بس شکستم پیمان  و توبه
شرم  آیدم   از   «اَستَغفِرُ الله»
 
کوه   گناهم  نومید  می‌داشت
«لا تقنطوا»  کرد  آن  کوه را کاه
 
خواهی   بدانی    احوال   زارم
بشنو  زِ حافظ  این بیت دلخواه
 
«آئین    تقوا    ما    نیز   دانیم
لیکن  چه  چاره با بخت گمراه»
 
بارد  زِ مژگان  هر  شب  ستاره
دارد «شکوهی» تا  مهر آن ماه

شقایق

امروز که از میان کوچه سار سرد و تاریک محزونمان می گذشتم اسمان دیگر ابی نبود،خورشیدگرم وهوای افتابی تابستان جای خود را به ابرهای تیره وتار وسرمای عمیق داده بود.

بلبلان دیگر بر درختان نغمه سرایی نمی کردند،هیچ پرنده ای در اسمان نبود،و گویی خیلی وقت بود که شکوه وعظمت طبیعت جای خود را به تاریکی و فنا داده بود.انگار سیلابی مالامال از نفرین و کینه تمامی هستی را به یغما برده بود.دیگر روشنی چراغ خانه ها راهنمای مسافران نبود دیگر هیچ گلی در میان باغچه نمی رویید حتی دیگر شقایق هم نمی رویید همه ی ان شقایق های اتشین باغچه هم پژمرده شده بودند .

ادامه مطلب ...